English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3135 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
operations detachment U قسمت مسئول عملیات
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
task element U قسمت مامور اجرای عملیات
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
operations research U تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
almena U جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
rading party U قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
assault shipping U ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
batches U قسمت
component U قسمت
components U قسمت
snick U قسمت
departments U قسمت
division U قسمت
arm U قسمت
agencies U قسمت
divisions U قسمت
partition U قسمت
batch U قسمت
partitions U قسمت
canto U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
rashers U قسمت
instalments U قسمت
instalment U قسمت
installments U قسمت
sections U قسمت
cantos U قسمت
pieces U قسمت
agency U قسمت
rasher U قسمت
feck U قسمت
caboodle U قسمت
grist U قسمت
data division U قسمت
section U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
piece U قسمت
Corp U قسمت
ratio U قسمت
units U قسمت
unit U قسمت
plank U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
part U قسمت
party U قسمت
in sections U قسمت قسمت
internode U قسمت
sects U قسمت
percentages U قسمت
kismet U قسمت
compartments U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
dole U قسمت
compartment U قسمت
ratios U قسمت
percentage U قسمت
sect U قسمت
in part U در یک قسمت
segments U قسمت
head stall U قسمت سر
department U قسمت
detachment U قسمت
detachments U قسمت
portions U قسمت
portion U قسمت
segment U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
division officer U افسر قسمت
divisional officer U افسر قسمت
crypto service U قسمت رمز
portion U سرنوشت قسمت
detail part U قسمت مفصل
detail group U قسمت بیگاری
portions U سرنوشت قسمت
linear portion U قسمت خطی
hypoderm U قسمت زیرجلد
hilted U قسمت عقبی
headquarters detachment U قسمت ارکان
quotient U خارج قسمت
channel U قسمت عمیق اب
channeled U قسمت عمیق اب
installation type U نوع قسمت
channeling U قسمت عمیق اب
channelled U قسمت عمیق اب
channels U قسمت عمیق اب
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
head piece U قسمت بالا
hauling part U قسمت کشنده
engineer division U قسمت مهندسی
key facility U قسمت مهم
titbit U قسمت لذیذغذا
titbits U قسمت لذیذغذا
interservice U داخل قسمت
intercommand U بین قسمت
intelligence service U قسمت اطلاعات
exosphere U قسمت خارجی جو
installation property U اموال قسمت
installation property U دارایی قسمت
quotients U خارج قسمت
hauling part U قسمت متحرک
seen U قسمت سوم see
prelude U قسمت مقدماتی
sappers U قسمت مهندسی
sappers U قسمت حفاری
sapper U قسمت مهندسی
advance detachment U قسمت پیشرو
sapper U قسمت حفاری
sects U قسمت کردن
sect U قسمت کردن
preludes U قسمت مقدماتی
northward U قسمت شمالی
patrols U قسمت گشتی
patrolling U قسمت گشتی
patrolled U قسمت گشتی
patrol U قسمت گشتی
foot U قسمت پایینی
midst U قسمت وسط
subsections U قسمت فرعی
subsection U قسمت فرعی
forehand U قسمت ممتاز
forehands U قسمت ممتاز
legs U بخش قسمت
broad U قسمت پهن
broader U قسمت پهن
broadest U قسمت پهن
proportion U سهم قسمت
proportions U سهم قسمت
parcel U قسمت گره
parcels U قسمت گره
leg U بخش قسمت
initials U اولین قسمت
foreparts U قسمت جلو
forepart U قسمت جلو
where U درکدام قسمت
initial U اولین قسمت
initialed U اولین قسمت
initialing U اولین قسمت
initialled U اولین قسمت
initialling U اولین قسمت
activities U قسمت یکان
activity U قسمت یکان
ashi noko U قسمت داخلی کف پا
artillery corps U قسمت توپخانه
aircraft section U قسمت هواپیمایی
beginnings U قسمت اول
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com